1- ارتباط کلامی صمیمانه : یکی از مواردی که در تحکیم روابط زن و شوهر بسیار مؤثر است ارتباط کلامی و نوع محبت و مبادله کلمات و حرفهایی است که در طول شبانه روز بین زن و شوهر مطرح می شود.
مصادیق ارتباط کلامی صمیمانه :
ادامه مطلب...
روان شناسان عقیده دارند که زندگی زناشوئی اصولاً یک نوع نزاع دوستانه است و اختلاف خلقت بین آن دو ایجاب می کند که با یکدیگر پرخاش و نزاع کنند. منتها خداوند حکیم طوری این دو جنس مخالف را با همدیگر جوش داده و بین آن ها الفت ایجاد کرده است که پرخاش ها و تندخوئی ها در برخی از اوقات ثمربخش واقع شده ، نظام خانواده و اجتماع از این راه برقرار می گردد.
از این رو کمتر خانواده ای است که در طول زندگی زناشوئی خود دچار بحران ها زودگذر نشود. غالباً اختلافات جزئی و کلی در اکثر خانواده ها بین زن و شوهر امری است طبیعی که نه تنها به مراحل خطر و بحران شدید و جدائی نمی کشد بلکه دنبال آن یک نوع محبت و سازش پدید می آید و در حقیقت یکنواختی در زندگی را که عامل برخی از گرفتاری های خانوادگی است از بین می برد و از این جهت پیدایش تندخوئی های آرام و لطیف به هیچ وجه جای نگرانی نیست.
دکتر باخ روانشناس نامی آمریکایی می گوید : اگر پرخاش و نزاع اصلاً صورت نگیرد ناراحتی های دو طرفه انباشته و متراکم شده و یکباره بسان کوه آتشفشان منفجر می شود و البته دیگر در این موقع آشتی غیرممکن است یا بسیار بسیار دشوار.
یکی دیگر از کارشناسان امور خانواده می گوید : عدم موافقت ها همیشه جدایی پیش نمی آورد بلکه پیش از ناسازگاری عدم توانایی هریک از طرفین در غلبه بر مشکلات موجب جدایی می شود.
راه حل اختلافات خانوادگی زن و شوهر
-1 آشنایی و عمل کردن به وظایف و حقوق یکدیگر .
ادامه مطلب...
ذهن و روان انسان ها همواره گوش به زنگ علائم خطری است که پیرامون افراد وجود دارند و ما را احتمالاً از وقوع رخدادهای ناخوشایند آگاه می سازند. فکر تمام انسان ها مجهز به یک مکانیسم دوراندیشی و پرهیز از خطر است که تا حد ممکن ما را از گزند عوامل گوناگون در امان می دارد. در روند یک حادثه ناخوشایند، نخستین مرحله احساس خطر است که موجب تپش قلب، افزایش فشارخون، عصبانیت ، رنگ پریدگی و انقباض عضلات می شود و فرد را برای مرحله بعد یعنی "گریز یا عبارت است از ترس از یک عامل ناشناخته که موجب پریشانی فکر و بروز علائم احساس خطر در برخی مواقع می شود. از این رو در فرآیند اضطراب، برخلاف ترس طبیعی و واقعی عامل حقیقی اضطراب آور یا خطرناکی وجود ندارد، بلکه فقط به طور خودکار و گاه تنها بر اثر تلقین خود شخص، ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. اضطراب و عوامل نگرانی زا، اغلب هنگام شب تشدید می شوند و خواب راحت را از شخص نگران سلب می کند. زیرا در شب، به دلیل تاریکی، ذهن انسان حساس تر می شود و در واقع سعی می کند تمام اتفاقات گذشته را مرور کند. از این رو، مغز آمادگی بیشتری برای تولید فرآیند احساس خطر پیدا می کند. در حقیقت هرگاه ذهن ما در اثر تنش های روانی و استرس عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی برایمان رخ می دهد، از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا کند، دچار اضطراب می شویم و کم کم به حالتی می رسیم که فکرمان فقط بر "اتفاقات ناگوار"، "حوادث ناخوشایند" و "بیماری های لاعلاج" متمرکز می شود. در واقع هرچه بیشتر نگران شویم، احساس خطر و هراس بر ما غلبه می کند و افکار مضطربانه بیشتر خواهیم داشت.