سفارش تبلیغ
صبا ویژن



درس زندگى - روانشناسی

درباره نویسنده
درس زندگى - روانشناسی
مدیر وبلاگ : پانیز[14]
نویسندگان وبلاگ :
پانیز
پانیز[0]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
روانشناسی کودک
اختلالات اجتماعی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
درس زندگى - روانشناسی

آمار بازدید
بازدید کل :37344
بازدید امروز : 4
 RSS 

معلّم یک کودکستان به بچه‌هاى کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازى کند. او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه  پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدم‌هایى که از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.
فردا بچه‌ها با کیسه‌هاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه  بعضی‌ها 2، بعضی‌ها 3، بعضی‌ها تا 5 سیب‌زمینى بود. معلّم به بچه‌ها گفت تا یک هفته هر کجا که می‌روند کیسه  پلاستیکى را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کم‌کم بچه‌ها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیب‌زمینی‌‌هاى گندیده. به علاوه، آن‌هایى که سیب‌زمینى بیشترى در کیسه  خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچه‌ها راحت شدند.
معلّم از بچه‌ها پرسید: «از این که سیب‌زمینی‌ها را با خود یک هفته حمل می‌کردید چه احساسى داشتید؟» بچه‌ها از این که مجبور بودند سیب‌زمینی‌هاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.
آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه  آدم‌هایى که دوستشان ندارید را در  دل خود نگاه می‌دارید و همه جا با خود می‌برید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنید. حالا که شما بوى بد سیب‌زمینی‌ها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می‌خواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟»

نتیجه اخلاقى داستان
کینه  هر کسى را که به دل دارید بیرون بریزید وگرنه باید آن را تا آخر عمر با خود حمل کنید. بخشیدن دیگران بهترین کارى است که می‌توانید بکنید. دیگران را دوست بدارید حتى اگر آن‌ها شما را دوست نداشته باشند.
(منبع : روانیار)

 



نویسنده : پانیز » ساعت 10:5 عصر روز دوشنبه 89 مرداد 18